بسم رب المهدی
دلم می خواد ایندفعه توی حرم امام رضا ( علیه السلام) به مولایم سلام کنم. اما دنبال یک همسفر می گردم که اونم بخواد نائب زیاره آقا بشه و مثل من حسرت زیارت امام رضا (علیه السلام) توی دلش مونده باشه چرا که « تا از جانب معشوق نباشد کششی ، کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد»
اگر می خوای خودت رو آماده سفر کنی کوله باری لازم نیست فقط کافی دلمون رو آماده کنیم، یا علی بگیم و چشمامون رو ببندیم و رهسپار بهشت رضا بشیم .
بیا از باب الجواد (علیه السلام) وارد بشیم شاید امام رضا (علیه السلام) به عشق جوادش (علیه السلام) یک جور دیگه نگاهمون کرد. انگار نه انگار که اینجا یک قطعه ای از خاک خراسان، زمینش، آسمونش، هواش، خورشیدش و... حتی آدماش با بقیه جاها فرق دارن. دست ادب به سینه بزنیم و سلام کنیم؛ السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ( علیه السلام)، السلام علیک یا غریب الغربا (علیه السلام) خدا رو شکر اشکهامون جاری شد، یعنی آقا داره جواب سلاممون رو میده.
بیا فارغ از نگاه مردم به شکرانه این نعمت سر به سجده بگذاریم . من که می خوام بخدا بگم؛ خدای خوبم، این رضای تو که اینقدر مهربونه و من رو با همه بدیهام و گناهام راه داده او که مخلوق شایسته توست، تو که خالق اویی چگونه ای؟ الهی و ربی من لی غیرک و انا عبد الحقیر، المسکین، المستکین. اللهم لا اجد لذنوبی غافرا و لا لقبائحی ساترا و لا لشیء من عملی القبیح بالحسن مبدلا غیرک، خدایا بگذار پاک وارد بشم. بگذار آنچه را خودت می پسندی به مولایم هدیه بدم و آن توبه بنده ات است پس توبه ام را بپذیر. چقدر دلم آرام گرفت، از درون خوشحالم و چشمانم پر از اشک.
بیا سر از سجده بلند کنیم دوباره سلام دهیم؛ السلام علیک یا ابنفاطمة الزهرا ( سلام الله علیها)، السلام علیک ایها الامام الرئوف(علیه السلام)، اما رضا قربونت برم، سلام ما را به یوسف زهرا برسان ...
اگر موافق باشی بریم سمت پنجره فولاد و خودمون رو ببندیم به پنجره و بگیم ؛ آقا دخیلتیم، اومدیم قلبمون رو شفا بدی، قلبمون رو حرم خدا کنی، ما که هر چی تلاش کردیم نشد فهمیدیم که این قفل فقط بدست شما باز میشه.
به به چقدر نماز صبح توی حرم ، صحن انقلاب ، زیر نم نم بارون کیف میده ، مخصوصا که بعد از نماز اولین جایی که می بینیم گنبد طلایی آقا است کبو ترای خوشگلش.
می گم بیا بریم خودمون رو قاطی عاشقا کنیم و قلبمون رو بچسبونیم به ضریح و فقط یک چیز رو از خدا بخوایم:
اللهم عرفنی نفسک فانک اِن لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللهم اعرفنی رسولک فانک اِن لم تعرفنی رسولک لم اعرف حجتک اللهم عرفنی حجتک فانک اِن لم تعرفنی حجتک ضللت عن دینی اللهم لا تمتنی میتتة جاهلیه و لا تزغ قلبی بعد اذ هدیتنی.
خوب، از حال بیایم به قال... دوست چتی من بعد از مدتی سربازی توی دانشگاه مشهد قبول شدو برای ادامه تحصیل رهسپار مشهد شد. از کافی نت دانشگاه باهام چت می کرد. خدا من رو ببخشه چقدر از طریق اون به امام رضا (علیه السلام) سلام می دادم و کلی بهش التماس دعا می گفتم. انصافا علاقه خاصی به امام رضا داشت ( خوش به حالش) یادم دوران سربازیش حدودا یک ماهی ازش بی خبر بودم . می دونید چه اتفاقی براش افتاده بود؟ بهم گفت جانباز شده! و سر پست نگهبانی اشتباهی بهش تیر خورده و چند وفتی بیمارستان بوده و...
یک روز یک اتفاقی افتاد که دیگه نتونستم خودم رو ببخشم. بهم گفت می خوای من رو ببینی، دستگاه اینجا دوربین داره و فقط کافی که OK پیامی رو که برات فرستادم کلیک کنی، واقعا ازمایش الهی رو با تمام وجودم حس کردم ، از یک طرف یک حسی بهم می گفت کلیک کن تو که نیت بدی نداری و از طرفی دلم راضی نمی شد خلاصه، واقعا لطف خدا شامل حالم شد و با شدت باهاش برخورد کردم و بنده خدا کلی معذرت خواهی کرد اما واقعیت این بود که اون تقصیری نداشت، مشکل از خودم بود و خودم رو نمی تونستم ببخشم، خلاصه تصمیم گرفتم حرف آخر رو در مورد چت از مرجع تقلیدم حضرت آیت الله مکارم شیرازی (حفظه الله عنه) قبول کنم یک استفتاء کتبی از ایشون بکنم. چرا که قبلا من از افراد مختلف تحقیقاتی مورد احکام چت کرده بودم ولی با این اتفاقاتی که افتاده بود به شدت نسبت به حلال بودنش شک کرده بود.
...ادامه دارد.