از دور آمده بود
در بسته بود
حلقه به دست شد و به در كوبيد
پيرمرد گفت : كيست
گفت آيا تو شيخ ما ... هستي
ناگاه پيرمرد فرياد كشيد عمريست كه در پي آنم كه كيستم و تو از راه نرسيده پاسخ آن را مي خواهي